البته باید تاریخ درخشان یک جریان نه چندان قدیمی را از تاریخ غم ها و غصه های یک ملت طلب نمود از همه آنها که ایرانی اند و غبار خستگی و درد از یک تاریخ استعمار و خیانت شکسته اشان کرده است.
کسی نیست به پرسد چگونه خدا راضی است کشوری مثل روسیه که خون،خاک و ناموس این کشور به دستان ناپاکش آلوده است بزرگترین حامی پیامبرش باشد.ویا کشوری مثل استعمار گر پیر با تمام جنایتهایی که در این کشور ،عراق ،شبهه قاره و کشورهای دیگر کرده به منظور ایجاد تحول بنیادین مذهبی و فرهنگی از انسان معلوم الحالی حمایت کند.
البته در میان همه ملل اختلافات متنوع وجود دارد ولی مسئله ای که مورد توجه حقیر قرار گرفته است این است که چه طور عناصر اصلی یک حرکت (دین)به نحو فاحشی با یک دیگر اختلاف دارند.
شاید مطالعه مجدد تاریخ شیخی گری و بابی گری به تواند برخی از دوستان را قانع سازد که که این حرکت به طور بنیادی مورد سئوال است.
مسئله شیخیه پس از علی محمد شیرازی به طوز چشمگیری دچار تحول شد آنهم از سوب افرادی که برخی از آنان آصحاب سر و نزدکان جریان بابیه بودند.
پس از افتضاح بدشت که بسیاری از سران بابی آن را مرتکب شدند و شخصیتی چون قره العین در آن شرکت داشت مدعیان نجات بشر به استانهای مشهد و مازندارن رانده شدند. ذکر برنامه های حسین بشروئی و بارفروش در مشهد نیازمند بررسی بیشتر تاریخ بابیت و بهائیت است که در این رابطه کتابهایی هم نوشته شده است.
بشروئی مقاومت مردم متدین مازندران را مهمترین مشکل خود ارزیابی می کند تا به قلعه ای که یکی از بزرگان شیعه به نام ابی منصور احمد ابن علی طبرسی نویسنده کتاب احتجاج در آن مدفون است پناه می برد.
وی به همراه عده ای به این قلعه یورش می برد و آنجا را تصرف می کند و به همت اطرافیان خود و به برکت اموال مردم زحمت کش و بیچاره ی حومه قلعه شروع به بازسازی آن می کند.اسناد مختلفی از چپاول و غارت این جماعت ذکر شده است که بهائیت مایل نیست به صحت آنها تن به دهد ولی واقعیت دارد.
فریاد بهائی همه جا بلند است که ما به عنوان یک دین از حقوق دینی در ایران برخوردار نیستیم. و دولت ایران حوق بشر را نقض می کند.
ولی چند نکته:
1. آیا بهائی دین است؟
2. مگرکشورها که عمده مدعی دموکرسی هستند به همه ادیان رسمی دنیا حق حیات می دهند؟مثلا فرانسوی ها به مسلمانان هرگز حق زندگی نمی دهند!!!
3. اگر ثابت شود که گروهی با فعالیت های سیستمی قصد انحراف اذهان عمومی،جو سازی،جاسوسی خلل در امنیت و نهایتا قصد براندازی یک نظام را دارند آیا یک نظام بازهم باید به نگاه رأفت به آن جماعت بنگرد؟
مرجعیت دینی و علمی در بهائیت پس از مرگ شوقی افندی دچار بحرانی غیر قابل توجیه شده است و بهائیت را با چالش مهم روبرو کرده است چون اساس بهائیت بر هرج و مرج گذارده شده است و با شواهد قاطع می توان ثابت کرد که بهائیت با برنامه ریزی خاصی به سمت لائیت و حذف مطلق شریعت بوده به همین جهت کسی دنبال جواب این سئوال را نگرفته است.
اگر طبق پیش بینی حسینعلی نوری مسئله ولایت محقق نشود سرنوشت این جریان چه خواهد شد؟
بهائی عنود به منظور فرار از مالکیت خدای واحد به بهائیت پناه برده است بنابراین لزومی ندارد تا به دنبال جواب این سئوال باشد.البته بهائی دهها مشکل بدون چاره دارد که دنبال کردن این مسئله بخش کوچکی از موضوعات بی جواب این جریان به حساب می آید.
پشتیبانی و تقویت نیروهای گریز از مرکز، پیوسته یکی از روشهای قدرتهای استعماری برای مقابله با مقاومت کشورهای تحت سلطه بوده است. فرقهتراشی یا تقویت فرقههای موجود، به عنوان اهرمی در جهت تضعیف وحدت و انسجام دینی مورد استفاده استعمارگران ــ بهویژه پس از درک اهمیت و جدیّت دین در زمینهسازی و استمرار مقاومت سیاسی ــ قرار گرفته است. در مقاله پیش رو، به طور مستند این موضوع بررسی شده است.
امپراتورى روس تزارى، که هماوردى با ملت ایران و افزودن این کشور به قلمرو گسترده خویش را چندان سخت نمىدانست، در طی دو دوره جنگهاى طولانى با ایران، متوجه شد که مذهب تشیع (به مثابه ملاط "وحدت و انسجام اجتماعى" و موتور محرّک شور و حماسه "مقاومت ملى" در برابر تجاوز بیگانگان) مانع سیطره استعمار بر این مرز و بوم است. آنها دیدند که چگونه مقاومت دلیرانه ایرانیان، بهویژه در آغاز دوره دوم آن جنگها (تحت تأثیر آموزهها و منطق عاشورایى تشیع)، سرزمینهاى اشغالى را یکى بعد از دیگرى پس گرفت و اگر بعضى از سوء مدیریتها و به ویژه خیانتهاى امرا و سرداران حکومتى نبود، مىتوانست سرنوشت نبرد را به سود پیروزى قطعى ملت ایران رقم زند.
فرقه بهایی از ابتدای پیدایش در میان مسلمانان به عنوان یک انحراف اعتقادی (فرقه ضاله) شناخته شد. فرقه بهائیه منشعب از فرقه بابیه است. بنیان گذار آیین بهائیت، میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاءالله است واین آیین نیز نام خود را ازهمین لقب برگرفته است.
وی پس از ادعای بابیت توسط سید علی محمد شیرازی، در شمار نخستین گروندگان به باب درآمد و از فعال ترین افراد بابی شد و به ترویج بابیگری بویژه در نور و مازندارن پرداخت. برخی از برادرانش از جمله برادر کوچکترش میرزا یحیی معروف به «صبح ازل» نیز بر اثر تبلیغ او به این مرام پیوستند. پس از اعدام علی محمد باب به دستور امیر کبیر، میرزا یحیی ادعای جانشینی باب را کرد. ظاهرا یحیی نامه هایی برای علی محمد باب نوشت و فعالیتهای پیروان باب را توضیح داد. علی محمد باب در پاسخ به این نامه ها وصیت نامه ای برای یحیی فرستاد و او را وصی و جانشین خود اعلام کرد.پس از باب عموم بابیه به جانشینی میرزا یحیی معروف به صبح ازل معتقد شدند.و چون در آن زمان یحیی بیش از نوزده سال نداشت، میرزا حسینعلی زمام کارها را در دست گرفت.
قریب یکصد و هفتادسال قبل ایران سرزمین پاکان شاهد ادعای دروغین وبی اساس یکی دیگر از مکذّبین و سوءاستفاده کنندگان از احساسات و عواطف بسیط جامعه بشری بود.در کتاب «دید»از کتب مقدس هندوان آمده:«در آخر الزمان ملکی ظهور خواهد کرد که پیشوای مردم و مقتدای آنها خواهد بود و نامش منــــصــور است وبر تمام اهل عالم چیره خواهد شد وتمام انسانهای مؤمن و کافر را می شناسد.»(بشارات العهدین –ص245) وما نیز با این نام حضرت را در دعای زیارت عاشوراءمی نامیم.
از ویژگیها و خصوصیات بارز مسلک بابیت (و بهائیت منشعب از آن)، تقسیم مداوم آن به فرقهها، دستهبندىها و انشعابات جدید است. بگذریم از اینکه خود "بابیت"، در اصل، یکى از انشعاباتى بود که در گروه شیخیه و در میان پیروان شیخ احمد احسائى و سید کاظم رشتى، رخ داد.
با توجه به قدرت نفوذ و تأثیرگذاری استعمارگران، باید نیازمندیهای آنان را به عنوان متغیری اساسی در رشد و گسترش فرقههای همسو با منافع آنان، نظیر بابیگری و بهائیگری، در نظر گرفت. به بیان دیگر، تشخیص جایگاه این فرقهها نیازمند توجه به کارکرد آنان برای قدرتهای استعماری میباشد. در مقاله زیر، ضمن معرفى اجمالى فرقههای یادشده، اهداف استعمارگران در تقویت این فرقهها و بهرهگیرى از آنها بررسى شده است.
ادامه مطلب ...