بهائیت و انگلیس
عبدالبهاء (فرزند و جانشین حسینعلی بهاء) نیز در ادامه سیاست پدر، روابط با روس تزاری را تا حدود جنگ جهانی اول ادامه داد13 و پس از آن تاریخ به علت تضعیف و فروپاشی امپراتوری تزاری، لندن را به جای پایتخت تزار برگزید و در قضیه اشغال نظامی قدس توسط ژنرال النبی (فرمانده قشون بریتانیا) در بحبوحه
جنگ جهانی اول، انبارهای آذوقه خویش را به روی سربازان گرسنه انگلیسی گشود و راه را برای سیطره آنها برقشون مسلمان عثمانی هموار کرد.14 پس از سلطه انگلیسیها برقدس نیز در لوحی که خطاب به نصرالله باقراوف - و در واقع بهائیان ایران - صادر نمود، با خوشحالی، از اشغال فلسطین توسط بریتانیا یاد کرد و نوشت: <در الواح، ذکر عدالت و حتی سیاست دولت فخیمه انگلیس مکرر مذکور، ولی حال مشهود شد و فیالحقیقه اهل این دیار بعد از صدمات شدیده به راحت و آسایش رسیدند.>15 در نوشتهای دیگر، وی سلطه غاصبانه انگلیس برقدس را <برپا شدن خیمههای عدالت> شمرد، خداوند را براین نعمت بزرگ! سپاس گفت و تأییدات جرج پنجم، امپراتور بریتانیا، را مسئلت کرد و خواستار جاودانگی سایه گسترده این امپراتور دادگستر! بران سرزمین گردید!
مواضع عبدالبهاء به سود انگلیس آن چنان جمال پاشا (حاکم و فرمانده دولت مسلمان عثمانی) را که با ارتش بریتانیا میجنگید، عصبانی کرد که تهدید نمود: <اگر به زودی مصر را فتح کند، در مراجعتش عبدالبهاء را به صلابه خواهد کشید.>
قبلاً نیز عباس افندی (در سفری که سال 1911 به اروپا کرده بود) در یکی از نطقهای خود این گونه به انگلیسیها گفته بود: <اهالی ایران بسیار مسرورند از اینکه من آمدم اینجا. این آمدن من اینجا سبب الفت بین ایران و انگلیس است. ارتباط تام... ]بین دو کشور[ به درجهای میرسد که به زودی از افراد ایران، جان خود را برای انگلیس فدا میکنند...>!
پیداست که این گونه اندیشهها، بهائیان را به صورت انسانهای خنثی و بیخطر، بلکه رام و فرمانبردار برای استعمار فزونخواه بریتانیا درمیآورد و متقابلاً توجه و تلطف خاص لندن را نسبت به آنان برمیانگیخت.
محمدرضا آشتیانیزاده، نماینده مشهور مجلس شورای ملی در عصر پهلوی، گفته است: <در سفارت انگلیس اگر میخواستند از ایرانیان استخدام کنند، حتماً یا یهودی یا ارمنی یا بهائی، گهگاه زرتشتی و برای مشاغل نازلتر، از قبیل فراشی و نامهبری و نامهرسانی و باغبانی و دربانی و غلامی، از پیروان علیاللهی (غلاه) برمیگزیدند و به عبارت دیگر، مستخدمین بومی سفارت انگلیس، از هر فرقهای بودند غیر از شیعه اثنیعشری... .> همچنین، به گواهی شاهدان عینی، بهائیان در دوران قیمومت بریتانیا برفلسطین به مقامات حساس دولتی گمارده شدند. آقای فضلالله کیا، عضو کنسولگری ایران در فلسطین در زمان قیمومت انگلیس برآن سرزمین، نوشته است: <پس از استقرار حکومت انگلیس در فلسطین، بهائیان آزادی کامل پیدا کرده و در بالای کوه کرمل باغ مفصلی... احداث نمودند... که چند تن از سرکردگان بهائیان در آن محوطه دفن شدهاند... در ایام مأموریت این جانب، شوقی افندی... عنوان رهبری داشت... بهائیان سرزمینهای فلسطین، شرق اردن و قبرس، اصولاً مورد توجه و اطمینان کامل مقامهای انگلیسی حکومت فلسطین بودند و اکثر آنها در مقامهای حساس دولتی مانند فرمانداری، ریاست ثبت اسناد و مأموریتهای خیلی بالایی در این سرزمین دیده میشدند.>