از سالهای پایانی دهه 20، حجهالاسلام فلسفی، واعظ شهیر، از سوی آیتالله بروجردی مامور پیگیری و ابلاغ پیامهای ایشان به شاه و دولت در امر بهائیان شد. مرحوم بروجردی طی دیدارهای خصوصی و با ارسال نامه از آقای فلسفی میخواست که در ملاقات با دولتمردان ذیربط، خطر بهائیان را گوشزد و از آنان بخواهد که برای جلوگیری از آشوب در کشور، مانع تبلیغات بهائیان شوند. در نامهای به فلسفی (10 شوال 1369ق / 4 مرداد 1329) چنین نوشتهاند: «... چند روز است که از اطراف به وسیله مکاتیب و تلگرافات به من شکایت از فرقه ضاله بهائیه میکنند. ازجمله مکتوبی است که از اطراف کرمان رسیده و تلگرافاتی است که از الیگودرز مخابره و رونوشت به حقیر دادهاند. مکتوبی هم امروز از جانب مستطاب ثقهالاسلام آقای حاج شیخ محمد مصدرالاموری که در الیگودرز است رسیده. چنین معلوم میشود که بخشدار و سایر روِسای ادارات از فرقه ضاله بهائیه حمآیت میکنند... لذا عدهای از مسلمین آنجا به تلگرافخانه متحصن شدهاند. خواهشمند است... جناب اشرف آقای نخستوزیر1 را ملاقات کنید و مطلب را به ایشان برسانید که هرچه زودتر قضیه را فیصله دهند که منجر به نزاع و مقابله و خونریزی نشود...» .2
کمتر از دو ماه بعد باز در نامه به آقای فلسفی، ضمن یادآوری شرارتهای بهائیان، وعدههای مقامات دولتی را منافقانه دانسته و با یاس از نتیجه این اقدامات، مذاکره با آنها را بیهوده شمردند: «ایجاد نفوذ و تقویت این فرقه از روی عمد و قصد است نه خطا و سهو و تظاهراتی که نادراً [از سوی دولت] مشاهده میشود بر علیه آنها، فقط و فقط تظاهر و اغفال است. نه حقیقت. و این دستگاه یا آلت صرف و متحرک بدون اراده و اختیار است یا به غلط، مصلحت مملکت را در تقویت و موافقت منویات آنها تشخیص داده یا بعض چرخهای آن، مصلحت شخصیه خود را بر مصلحت مملکت ترجیح میدهند. به هر تقدیر مذاکرات در این موضوعات را لغو و بیهوده میبینم. لذا ابدا در این موضوعات و غیر این موضوعات، مطلبی ندارم» .3
تبلیغات بهائیت در این سالها، با وجود وعده مثبت مسؤولان، همچنان ادامه داشته و موجب درگیریهای خونین آنها با مسلمانان در اغلب شهرها میشد. زیرا بسیاری از مسؤولان ذیربط یا بهائی بودند و یا اینکه آشکار و نهان از بهائیان حمایت و یا دستکم، نسبتا فعالیت آنان ساکت و بیتفاوت بودند. در همان حال، مسؤولان شهربانی از منابر افشاگرانه برخی روحانیون، به بهانه «تحریکات ضد بهائی» اظهار نگرانی کرده و خواستار «اقدامات شایسته» از سوی مرکز بر ضد آنان میشدند!4 در اثر همین تعللها و تبانیها، جسارت بهائیان تا بدانجا کشید که ـ به گفته دکتر جزایری، وزیر فرهنگ رزمآرا ـ احمد یزدانی، مبلغ مشهور بهائی، طی نامهای به مرحوم بروجردی، ایشان را دعوت به پذیرش آیین بهائیت نمود!5
پانوشتها:
1. منظور سپهبد حاج علی رزم آرا است.2. خاطرات و مبارزات حجهالاسلام فلسفی. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1376، صص 189ـ 188.3. خاطرات و مبارزات حجهالاسلام فلسفی. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1376، ص 188.4. منظورالاجداد، پیشین، صص 475ـ 472.5. بهائیت چگونه پدید آمد؟، نورالدین چهاردهی، چاپ و انتشارات افرینش، 1369، ص 290.