دولت اتحاد جماهیر شوروی (زمان ریاست استالین) از سال 1307ش / 1928م به بعد (خصوصاً در آستانهِ جنگ جهانی دوم: سالهای 1314 و 1317 / 1935 و 1938 دست به تصرف مشرقالاذکار عشقآباد زد و آن را تبدیل به موزه ساخت. همچنین، در سطحی وسیع، به دستگیری و تبعید بهائیان به نقاط مختلف روسیه (نظیر سیبری) و بعضاً ایران پرداخت، اموال و کتبشان را ضبط کرد و محافل و مدارسشان را تعطیل و فعالیتهای اجتماعی و تبلیغاتیشان را در عشقآباد و دیگر نقاط روسیه ممنوع ساخت.1
درک علت برخورد رژیم انقلابی شوروی با بهائیان، چندان مشکل نیست. پیوند آشکار بهائیان (خصوصاً در عشقآباد) با رژیم ضد انقلابی تزاری، این فرقه را در چشم انقلابیون کمونیست، آلتی در چنگ امپریالیسم تزاری جلوه میداد که طبعاً با سرنگونی تزار، باید به تکاپوهای آنان نیز پایان داده میشد.
فضلالله صبحی که مشرق الاذکار و تأسیسات بهائیان در عشق آباد را در زمان تزار از نزدیک دیده مینویسد: در «آموزشگاه بهائیها» عکسی از تزار و همسرش بر دیوار نصب بود که شورشیان کمونیست هنگام قیام بر ضد تزار، آن را پایین کشیدند. نیز در «نمازخانهِ بهائیان نوشتهای بود که عبد البها دربارهِ پادشاه روس آفرین گفته... و از خدا خواسته بود که پرچمش را برفرازد و سایهاش را بر خاور و باختر بگستراند و هر بامداد که شاگردان آموزشگاه در آن خانه میآیند شیخ محمد علی» مبلغ بهائی «آن را با آوای خوش میخواند و پس از خواندن میگفت از ته دل بر این مرد آفرین بگویید و از خدا بخواهید که همه در سایهاش بیارمند و... آن نوشته را نیز که محمد حسین عباساف بسیار زیبا نوشته بود و در شیشه و جام پرزیور جای داده و در بالای تالار مشرق الاذکار آویزان کرده بودند، برداشتند و دیگر یارای آن را نداشتند که شاه روس را بخوانند و دربارهاش از خدا گشایش و فیروزی بخواهند» .2
افزون بر وابستگی آشکار بهائیان روسیه به دربار تزاری، برخی از مطلعین معتقدند که کشف اسناد دال بر جاسوسی بهائیان برای انگلیس نیز (که «معبود جدید» این فرقه قلمداد میشد) در برخورد سرکوبگرانهِ حکومت شوروی با بهائیان بینقش نبوده است.
خان ملک ساسانی (مورخ پر اطلاع معاصر، و سفیر ایران در پایتخت عثمانی پس از جنگ جهانی اول) در تحلیل برخورد تند بلشویکها، ضمن اشاره به پیوند بهائیان با سفارت انگلیس و سازمان اینتلیجنت سرویس در عصر قاجار مینویسد: «بعد از جنگ بین المللی اول که حکومت شوروی در روسیه برقرار شد، در عشق آباد که مرکز اجتماع و عملیات بهائیها بود بالشویکها درون مشرق الاذکار شبکهِ جاسوسی به نفع انگلیسها کشف کرده و قریب یکصد نفر از وجوه بهائیهای آنجا را معدوم ساختند» .3
پینوشتها:
1. قرن بدیع، شوقی، 4/122ــ 125؛ سالهای سکوت، خاطرات اسدالله علیزاد، صص 27ــ34، 37، 70، 74، 82 ــ83 ، 89 و 240. پس از فروپاشی شوروی، مشرق الاذکار توسط بهائیان مجدداً تصرف و بازگشایی شد.
2. به نوشتهِ او: «بهائیها هم مات و سر گشته بودند که چگونه تزار روس که عبدالبهاء دربارهاش آفرین گفته... و فرمانروایی جاوید و خوشبختی از برایش خواسته بود، گرفتار چنگ زیردستان خود شد و چون این گروه، شیوهشان این است که در هر پیشآمدی شادمانی کنند و آن را به سود خود دانند گفتند: برای بزرگی و آیندهِ کیش بهائی این پیش آمد سزاوار بود. چه که روزگار تزار با همهِ مهربانی که به ما کرد و دست ما را در هرکار باز گذاشت نمیتوانستیم مردمی که پیرو کلیسای ارتدکس بودند به کیش بهائی بخوانیم. اکنون صدها هزار بار خدا را شکر که از این پس آشکارا همهِ پیروان کلیسای ارتدکس را به این کیش میخوانیم» ! ر.ک، اسناد و مدارک درباره بهائیگری، صص 70ــ72.
3. دست پنهان سیاست انگلیس در ایران، ص 102.