بررسی و نقد بهاییت

وب نوشته های یک آنتی بهائی در بررسی و نقد فرقه ضاله بهاییت

بررسی و نقد بهاییت

وب نوشته های یک آنتی بهائی در بررسی و نقد فرقه ضاله بهاییت

همکاری‌ بهائیان‌ با تشکیلات‌ روسیه‌ در ایران‌

‌موارد فراوانی‌ از همکاری‌ بهائیان‌ با مؤ‌سسات‌ سیاسی‌ و اقتصادی‌ وابسته‌ به‌ روسیه‌ در ایران‌ وجود دارد که‌ در زیر به‌ برخی‌ از آنها نمونه‌وار اشاره‌ می‌کنیم:

‌عزیزالله‌ خان‌ ورقا، از اعاظم‌ بهائیان‌ تهران، در بانک‌ استقراضی‌ روس‌ در تهران‌ عضویت‌ داشت. نوشته‌اند: زمانی‌ که‌ عزیزالله‌ وارد خدمت‌ بانک‌ استقراضی‌ روس‌ در تهران‌ شد، اگروبه، رئیس‌ مقتدر بانک، «غایت‌ اعتماد و محبت‌ و احترام‌ را به‌ او حاصل‌ نمود و او یگانه‌ واسطه‌ فیما بین‌ رجال‌ و اولیای‌ امور و محترمین‌ متنفذین‌ کشور با آن‌ بانک‌ پرقدرت‌ قرار گرفت‌ و خانه‌ و اثاثیه‌ در قسمت‌ عُلیای‌ شهر و درشکه‌ با اسب‌ زیبا و سر طویله‌ مخصوص‌ فراهم‌ گردید و غالبا‌ سوار بر آن‌ درشکه‌ خود و با سواران‌ قوی‌ هیکل‌ با لباسها و نشان‌های‌ مخصوص‌ بانک‌ پی‌ رتق‌ و فتق‌ امور می‌گذشت‌ و فلان‌ الملک‌ و بهمان‌ الدوله‌ها ناچار از احترامش‌ بودند» . ولی‌الله‌ خان‌ ورقا، برادر میرزا عزیزالله‌ خان، نیز مدتی‌ کارمند سفارت‌ روس‌ بود و سپس‌ منشی‌ اول‌ سفارت‌ عثمانی‌ در تهران‌ شد.1

‌گفتنی‌ است‌ که‌ بهائیان، از روابط‌ خود یا دوستان‌ و آشنایانشان‌ با تشکیلات‌ روسیه‌ در ایران‌ کاملا‌ برای‌ مقابله‌ با حکومت‌ ایران‌ و تخلص‌ از فشارهای‌ وارده‌ از سوی‌ دولت‌ و مردم‌ بهره‌ می‌جستند، که‌ به‌ نمونه‌ای‌ از آن‌ ذیلا‌ اشاره‌ می‌کنیم: به‌ گفته‌ «مصابیح‌ هدایت» ، از منابع‌ مهم‌ بهائی، زمانی‌ که‌ ورقا (یکی‌ از سران‌ بهائیت) همراه‌ میرزا حسین‌ زنجانی‌ (پسر محمد متوفی‌ 1302ق‌ در عشق‌آباد) در زنجان‌ توسط‌ علا الدوله‌ حاکم‌ آنجا دستگیر شد، با اشاره‌ به‌ روابطی‌ که‌ بین‌ میرزا حسین‌ و دامادش‌ با سفارت‌ روسیه‌ در ایران‌ بود، حاکم‌ را از عواقب‌ این‌ اقدام‌ ترسانید. ماخذ مزبور می‌نویسد که‌ علاءالدوله‌ خطاب‌ به‌ ورقا گفت: فردا میرزا حسین‌ را د7م‌ توپ‌ می‌گذارم‌ و تو را با پسرت‌ به‌ تهران می‌فرستم. حضرت‌ ورقا محرمانه‌ فرموده‌ بود که‌ میرزا حسین‌ به‌ اطلاع‌ قنسول‌ و به‌ امر ناصرالدین‌ شاه‌ از عشق‌آباد آمده‌ و دامادشان‌ هم‌ مترجم‌ روس‌ است؛ این‌ مطلب‌ را دنبال‌ می‌کنند و از برای‌ سرکار خوش‌ واقع‌ نخواهد شد. به‌ نظر چنین‌ می‌آید که‌ او را هم‌ با ما به‌ تـهـران بـفـرسـت.2 ورقـا، کـه‌ فـوقـا‌ از گـفـتـگـوی‌ تهدیدآمیزش‌ با حاکم‌ زنجان‌ یاد شده‌ ظاهرا‌ همان‌ میرزا علی‌ محمد ورقا، مبلغ‌ سرشناس‌ بهائی، است‌ که‌ در 1312ق‌ از قفقاز وارد زنجان‌ شد، علاءالدوله‌ او را بازداشت‌ کرد و در دارالحکومه، با حضور جمع‌ زیادی‌ از اعیان‌ شهر، به‌ مناظره‌ با شیخ‌ ابراهیم‌ زنجانی‌ مشهور واداشت‌ و زنجانی‌ در این‌ مناظره، ورقا را محکوم‌ کرد و سپس‌ نیز کتابی‌ موسوم‌ به‌ «رَجمُ‌ الدجال‌ فی‌ رد‌ باب‌ الضّلال» (یا «ارشاد الایمان» ) در نقد و رد‌ مسلک‌ بابیت‌ و بهائیت‌ نگاشت.3 مناظره‌ پیروزمندانه‌ شیخ‌ ابراهیم‌ با ورقا، البته‌ برای‌ شیخ‌ خالی‌ از خطر نبود و حتی‌ چنان‌که‌ می‌نویسد، به‌ صدور دستور ترورش‌ از مرکز بهائیت‌ انجامیده‌ است.4

‌به‌ نوشته‌ یکی‌ از محققان‌ معاصر5 : در دوران‌ قاجاریه، سفارتخانه‌های‌ اروپایی‌ در ایران‌ را به‌ شکلی‌ آشکار و گاه‌ زننده، حامی‌ بابیها و بهائیها می‌یابیم. برای‌ نمونه، شیخ‌ علی‌اکبر قوچانی، بهائی‌ معروف‌ (نیای‌ خاندان‌ شهیدزاده)، با اروپاییان‌ ارتباط‌ داشت‌ و به‌ این‌ جرم‌ به‌ دستور میرزا عبدالوهاب‌ خان‌ آصف‌الدوله، حاکم‌ خراسان، زندانی‌ شد. او از زندان‌ نامه‌ای‌ به‌ کاستن، رئیس‌ گمرکات‌ خراسان، نوشت‌ به‌ این‌ مضمون: «چون‌ ابنای‌ وطن‌ بر ایذای‌ من‌ قیام‌ نموده‌اند و بر اهل‌ و عیال‌ و بستگانم‌ سخت‌ گرفته‌اند از شما، که‌ شخصی‌ بیطرف‌ هستید و خدمتگزار دولت‌ ایران‌ می‌باشید، خواهش‌ می‌کنم‌ که‌ اگر می‌توانید از مجرای‌ قانونی‌ جلوگیری‌ کنید و تحقیق‌ نمایید که‌ به‌ چه‌ سبب‌ شجاع‌الدوله‌ کسان‌ مرا تحت‌ فشار قرارداده‌ و اگر در این‌ مملکت‌ جز هرج‌ و مرج‌ چیزی‌ حکمفرما نیست‌ دست‌ زن‌ و فرزند خود را گرفته‌ به‌ یکی‌ از دول‌ خارجه‌ پناه‌ برم» .6 نمونه‌ دیگر، ماجرای‌ زندانی‌ شدن‌ بهائیان‌ آذربایجان است. میرزا حیدرعلی‌ اسکویی‌ و گروهی‌ از بهائیان‌ مدتی‌ در تبریز زندانی‌ شدند ولی‌ با مداخله‌ کنسول‌های‌ روسیه‌ و فرانسه‌ رهایی‌ یافتند. حتی‌ کنسول‌ روسیه‌ به‌ شجاع‌الدوله، حاکم‌ تبریز، «تغیر نمود» و شخصا‌ شبانه‌ به‌ زندان‌ رفته‌ بهائیان‌ را آزاد کرد و با درشکه‌ شخصی‌ خود به‌ کنسولگری‌ برد و پذیرایی‌ نمود.7

‌در تایید اظهارات‌ فوق، می‌توان‌ به‌ رضاقلی‌ نیکوبین‌ «نایب» (1353 ـــ 1255ش) از نظامیان‌ بهائی‌ اصفهان‌ اشاره‌ کرد که‌ در دستگاه‌ ظل‌السلطان‌ خدمت‌ می‌کرد و نیای‌ مادریش‌ جزو نخستین‌ کسانی‌ بود که‌ در اصفهان‌ به‌ باب‌ گروید و نامش‌ در بیان‌ و اقدس‌ آمده‌ است.8 رضاقلی، در غائله‌ مشهور اصفهان‌ که‌ به‌ واقعه‌ قنسولخانه‌ شهرت‌ دارد «به‌ واسطه‌ ملبس‌ بودن‌ به‌ لباس‌ نظام، آزادانه‌ به» بهائیان‌ «متحصن» در سفارت‌ روسیه‌ «کمک‌ و همراهی‌ می‌کرد» و به‌ همین‌ دلیل‌ بعدا‌ از سوی‌ ظل‌السلطان‌ به‌ زندان‌ افتاد و عباس‌ افندی‌ لوحی‌ در تقدیر از او صادر کرد.9 نوشته‌اند: رضاقلی‌ «تنها کسی‌ بود که‌ در اصفهان، موقع‌ پناه‌ بردن‌ احبا به‌ سفارتخانه‌ روس، می‌توانست‌ در آنجا با لباس‌ رسمی‌ رفت‌ و آمد کند و مایحتاج‌ پناهندگان‌ را تامین‌ نماید» .10

 

 

 

 پانوشت‌ها:

 

1. «جستارهایی‌ از تاریخ‌ بهائیگری‌ در ایران...» ، عبدالله‌ شهبازی، تاریخ‌ معاصر ایران، س‌ 7، ش‌ 27، ص‌ 20، به‌ نقل‌ از: تاریخ‌ ظهور الحق، ج‌ 8 ، ق‌ 1، صص‌ 496 - 491. تقی‌زاده‌ نیز تصریح‌ می‌کند که: میرزا عزیز الله‌ خان‌ ورقا، از اصحاب‌ عباس‌ افندی، مستخدم‌ بانک‌ استقراضی‌ روسیه‌ در تهران‌ بود. ر.ک، یادگار، سال‌ 5 ، ش‌ 6 و 7، ص‌ 130؛ مقالات‌ تقی‌ زاده، به‌ کوشش‌ ایرج‌ افشار، 2/86 .

2. مصابیح‌ هدایت، عزیز الله‌ سلیمانی‌ اردکانی، لجنه‌ ملی‌ نشریات‌ امری، تهران‌ 1326، 1/181.

3. ر.ک، خاطرات‌ شیخ‌ ابراهیم‌ زنجانی، علی‌ ابوالحسنی، صص‌ 139 - 133 و 149.

4. در مورد مناظره‌ یادشده‌ و پیامدهای‌ ان، و نیز مشخصات‌ کتاب‌ زنجانی‌ ر.ک، شیخ‌ ابراهیم‌ زنجانی...، صص‌ 26 - 23.

5. جستارهایی‌ از تاریخ‌ بهائیگری...، همان، ص‌ 21.

6. مصابیح‌ هدایت، 2/ 329 328.

7. همان، 5 / 213- 218.

8. آمد اخبار امری، سال‌ 1356، ش‌ 19، ص‌ 752.

9. همان، سال‌ 1354، ش‌ 9، صص‌ 236 – 235

10. همان، سال‌ 1356، ش‌ 19، ص‌ 753.

 

 

منبع : سایت ایران سهراب http://www.iransohrab.ir

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد